در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

چگونه فرد موفقی باشیم

چگونه فرد موفقی باشیم به اعتقاد روانشناسان اشخاص موفق کسانی هستند که حقیقتاً خودشانند باطناً آزادند و وارسته و اشخاص ناموفق و شکست خورده به اعتقاد روانشناسان کسانی هستند که حقیقتاً منکر خویشتن خویش هستند . شادی و نیروی حاصله از درستکاری و صداقت نسبت به خود را نپذیرفته اند . حال برای آنکه از احساس عزت نفس پایین که مانع از موفقیت در زندگی است رهایی یابند و تحول بزرگ در زندگی خویش ایجاد کنند و از عزت نفس بالایی برخوردار گردید به بیان روشهایی برای افزایش عزت نفس در سه مرحله می پردازیم: عدم ارزیابی خود با دیگران هرگز خود را با دیگران ارزیابی نکنید چرا که هر قدر هم شما بخواهید ارزیابی شما منطقی نیست هر چیز قابل تصوری راجع به خود که بتواند مورد ارزیابی قرار گیرد خود آدمی نامیده میشود خصوصیات شما میتواند به دهها هزار شیوه مورد ارزیابی قرارگیرد . برای مثال دیگران میتوانند شما را به خصوصیات و ویژگیهای خاص ارزشیابی نمایند که می تواند در زمینه های مختلف مثل هوش ، ظاهر و توانائی های شما باشد که این ارزیابی را میتوانند با کلمات «خوب و یا بد » انجام دهند . اصول عدم ارزیابی با دیگران : * ارزیابی منطقی از خود به دلایل زیر نمیتوانیم ارزیابی منطقی از خودمان بکنیم : ـ ما نمی توانیم خود یا افراد دیگر را با یک مشخصه به طور منطقی مورد قضاوت قرار دهیم ـ در خیلی از مواقع انتقادها براساس تعصبات است ـ خصوصیات انسانی بی همتا و تقریباً بی انتهاست . ـ میزان دقیقی برای اینکه چه کسی خوب و یا بد است وجود ندارد و کسی نمی تواند ادعا کند که میتواند خصوصیات خوب و یا بد را به طور کامل تشخیص دهد احساس ضعف و یا کاستی های بشر واقعیت آن است که ما انسانها دارای ضعف هایی هستیم ، به همین دلیل به سادگی نمیتوانیم آنچه را که دوست داریم انجام دهیم مثلاً تعدادی از ما قوی هستیم ، تعدادی در موسیقی مهارت داریم . عده ای آشپز ماهری هستیم و … به هر حال اکثریت افراد نمیتوانند در بیش از یک یا دو کار برجستگی و تبحر بسیار بالایی پیدا کنند .احساس شما در دستیابی به اهدافتان بسیار مهم است بنابر این با اندکی تغییر احساس و نوعی دیگر مسئله را بررسی کردن ، متوجه تغییر در افکار خویش و به دنبال آن در رفتار خود خواهید شد و به اهداف منطقی خود خواهید رسید بی اطلاعی : فقدان اطلاعات کافی نیز میتواند عامل مؤثر برای موفقیت پایین باشد اگر میخواهید خود را برای اشتباهات نبخشید بی اطلاعی دلیل کاملاً قانع کننده ای است به هر صورت ، سرزنش خود ، عملی کاملاً مسخره است . البته اگر مایلید که خود را سرزنش کنید و این کار را درست می دانید خوب انجام دهید . اما به نظر روانشناسان هرگز برای بد انجام دادن کاری که هیچگاه بهتر انجام دادنش را یاد نگرفته اید بی ارزش تصور کردن خودتان معنایی ندارد و قابل تصور نیست. آشفتگی : آشفتگی خاطر و وضعیت زندگی خیلی از مواقع مانع از موفقیت میشود ، اصولاً وقتی افراد بیشتر از خودشان متنفر شوند خطای بیشتری را انجام میدهند چون نسبت به خود احساس بدی دارند ولی میخواهند خود را بیشتر تنیبیه نمایند . لذا اعمال غلط دیگری را نیز مرتکب میشوند . آیا به نظر شما بهترین روش این است که دوباره نادرست رفتار کنید ؟ اگر نظرتان این است ( عجب راه حلی ) وقتی ما عصبانی ، افسره ، ترسیده و یا حسد ورزی می کنیم به سادگی نمیتوانیم آدمی با کفایت و با عملکردی مناسب باشیم پس بهتر است موقع مشکلات ، در رفع آن بکوشیم و با احساس گناه ناراحتی و اعمال خود تخریبی دیگر ، خودمان را در مشکلات بیشتری غوطه ور نسازیم . خودتان را بپذیرید : خود پذیری بهترین راه حل است بهترین کار که می توانید برای صفات خوب و یا بد خود انجام دهید این است اگر میتوانید آنها را تغییر دهید و یا اینکه در حال حاضر و یا برای همیشه آنها را بپذیرید . پس بهتر است از حالا خود و دیگران را همانطوریکه هستند بپذیرید و هیچگاه از خود و دیگران متنفر نباشید و عشق ورزیتان نسبت به خود و دیگران متعادل باشد. اعتماد داشتن تا میتوانید اعتماد رفتارتان را در زمینه های مختلف مثل اعتماد دوستی ، اعتماد فرهنگی و … بالا برده و افزایش دهید برای این امر لازم است که اصول انضباط رفتاری را نیز رعایت کنید که این اصول عبارتند از : ۱ـ کار را به تأخیر نیاندازید : سعی کنید به نتایج بلند مدت و دیر پا نسبت به منافع کوتاه مدت توجه بیشتری نمایید . اگر همیشه مسرت و خوشی فوری را بر لذت به تأخیرافتاده ، مقدم دارید ، احتمال اینکه در پایان فردی مفلوک و بیچاره باشید زیاد است این اصل از انضباط رفتاری از همه اصول دیگر معتبر است و رعایت آن میتواند انجام بقیه اصول را آسانتر کند . ۲ـ صبر داشته باشید و استمرار کارها را پیشه کنید : انجـــام واستمرار کارها برای مدت طولانی دومین تکنیک اساسی به سوی موفقیت است ریشه این مشکل ، بی صبری و ناشکیبائی است یادگیری هر مهارتی ، مدت زمان زیادی را می طلبد و باید برای هر کاری که انجام میدهید به اندازه ای که نیاز دارد زمان بگذارید . ۳ـ گامهای کوچک و استوار امروز ، پایه گذار فردای روشن : کامل بودن هر کار، بستگی به اندازه آن کار آن دارد . معمولاً کارهای کوچک در زمانی کم ، مطرح و به انجام میرسند و کارهای بزرگ در زمانی دراز. پس بهتر است کارها را به اندازه های مورد نیاز تجزیه و کوچک کنید تا از انجام ندادنش پرهیز نمائید زیرا تدریجی حرکت کردن به سوی هدف باعث کاهش تدریجی اضطراب و پریشانی است و آن سبب موفقیت در کارها میشود . ۴ـ از تجربیات گذشته درس بگیرید : تجزیه و تحلیل و توضیح برخی از اعمال و نتیجه گیری آنها در کنار بررسی دقیق نقاط ضعف و قوت یک رفتار ، در پیشرفت یک فرد نقش اساسی دارد و خیلی از مواقع سبب موفقیت میشود . ۵ـ پاداش و تنبیه : در قبال کارهای درست به خود پاداش دهید و در قبال کارهای نادرست خود را جریمه کنید . برای اینکه همان اندازه ای که تقدیر در انجام کارحائز اهمیت است مواخذه برای انجام نادرست کار نیز مهم است تحقیقات نشان داده که خود تقدیری در قبال کارهای درست میتواند رفتار را نیرو مند سازد گفتار منفی آن را تضعیف میکند و مانع از پیشرفت کارها میشود . برانگیختن احترام دیگران نسبت به خود : برای آنکه احترام دیگران را نسبت به خود برانگیزیدباید قاطعیت داشته باشید . بدون مهارت قاطعیت تقریباً غیر ممکن است که بتوانید احساسات مطمئن خود پذیری داشته باشید بنابر این یادگیری مهارت قاطعیت برای شما و هر فرد دیگری ضروی به نظر میرسد که عبارتند از : ۱ـ پرهیز از خشم : اگر میخواهید که در امر قاطعیت پیشرفت نمائید از عصبانی شدن و خشم پرهیز کنید چون رفتار تؤام با سیاست ، تمایل افراد به تسلیم در مقابل شما را افزایش میدهد و یا بالعکس در صورت پرخاشگری و داد و فریاد ، حس کینه توزی را افزایش میدهد . ۲ـ پرهیز از احساس گناه از احساس گناه و تقصیر بشدت بپرهیزید چون که در احساس گناه فکر میکنید بی ارزش ، پست و افراد بی خاصیت و دوست نداشتنی هستید ، چون ناشایست عمل کرده اید . احساس گناه میتواند سر منشأ بسیاری از مشکلات روانی و شخصیتی باشد که در موارد وخیم تر منجر به خودکشی و افسردگیهای شدید میشود بنابر این بهتراست از احساس گناه و تقصیر دوری کنیم . ۳ـ پرهیز از دلسوزی زیاد از دلسوزی و ترحم بی مورد و زیاد برای دیگران بپرهیزید نکته مهمی که مردم آن را در نظر نمی گیرند این است که توجه به مردم و لطف کردن نسبت به‌ آنان و رفتار خوبی با آنها داشتن ، کار خوبی است که همه بر روی آن تأکید دارند و دیگران را نسبت به این کار تشویق میکنند . اما توجه بیش از اندازه و غیر معقول مسئله دیگری است که باید بررسی شود و از آن جلوگیری به عمل آید . ۴ـ نترسیدن از تأئید نشدن : از تأئید نشدن ترس نداشته باشید شاید بدون اغراق باید گفت که یگی از بزرگترین ترسهای رایج در میان عامه مردم ، ترس از تأئید نشدن است همه ما میخواهیم که مورد تأئید دیگران قرار بگیریم و آنها ما را بپذیرند که البته امری مطلوب است اما اینکه فکر کنید برای تأئید گرفتن از آنها باید هر کاری که میخواهند انجام دهید و آنگونه میخواهند تفکر و رفتاری کنید فکری نادرست و نقض کامل قاطعیت و استقلال است . بنابر این با بکار بردن گامهای ذکر شده ، متیوانید از احساس عزت نفس پایین رهایی یابید و تحول بزرگ در کار خویش ایجاد کنید و از عزت نفس بالایی «سلامت روانی » برخوردارگردید پس با داشتن عزت نفس بالا میتوانید بر اضطراب و افسردگی و ناراحتی های روحی خود غلبه کنید ......

ارزش زن ازدیگاه ادیان مختلف ۲

جهان را محکمی از امهات است               نهادشان امین ممکنات است

اگر این نکته را قومی نداند                   نظام کار و بارش بی ثبات است

                                                                                      " اقبال لاهوری "

سنت خداوند جهانیان و پروردگار عا لمیان  بر این جاریست که قانون زوجیت را بر تمام مخلوقات حاکم گردانیده است(ومن کل شِِیی خلقنا زوجین) در ادبیات عرب دو چیز راکه مکمل همدیگر باشند زوج میگویند واین قانون را در جهان هستی از اتم  تاکهکشان ها ،  مشاهده میکنیم، خداوند زن ومرد را زوج یکدیگر می داند ، یعنی مکمل هم هستند . زن بدون مرد و مرد بدون زن معنی ندارد . از همینکه اسلام زن و مرد را  زوج همدِِِِِِِِیگر قرار داده است ، به منزلت زن در اسلام پی می بریم . قبل از آنکه به مقام و حقو ق زن در اسلام پرداخته شود ، لازم است ابتدا به صورت گذرا صفحاتی از تاریخ زندگانی بشر را ورق بزنیم تا ارزش و منزلت زن را در میان ملل وتمدنهای قبل از اسلام مورد بررسی قرار دهیم .

 عصر ساسانی ،که درخشان ترین دوره ی حیات اجتماعی زن در بین ایرانیان پیش از اسلام به حساب میآید. زن کاملآ مطیع و فرمانبردار مرد بوده و هیچ گونه شخصیت حقوقی نداشته است ، نکاح با محارم در میان نزدیکان درجه ی اول ، نزد آنان مقدس بوده ، و معتقد بوده اند که گناهان کبیره را نیز پاک می کند . شوهر کردن به معنی در آمدن از پدر سا لاری یا برادر سالاری و رفتن به

 سا لاری شوهر یا پدرشوهر بوده  در این دوران مرد مجاز بوده است که زنش را بفروشد. چنانکه در کتاب «مادیان هزار داستان» آمده است  شوهر در صورتی که از عهده ی مخارج زن وفرزند بر نمی آمد می توانست آنها را بفروشد ، و همچنین ازدواج موقت و تعدد زوجات در بین ایرانیان قبل از اسلام امری کاملا رایج بوده است. 

و یا در امپراتوری روم متمدن آن روزگار ، زن فاقد حقوق انسانی و مدنی است و حیوان پلید و نجسی است که نه روح دارد و نه ابدیت و بر اوست بندگی و خدمتگزاری مرد . این خود تاریخ می باشد که گواهی می دهد در این امپراطوری کهن کنگره ی بس عظیمی تشکیل داده می شود که در آن به این نتیجه  می رسند :"که زن موجودی فاقد روح است و نجس ، بنابراین لازم است که گوشت نخورد و جز خنده کاری نکند . "

ویا در هند هفتاد و دو ملت که نزد آنان بیماری ، مرگ ، جهنم  و سم افعی و آتش از زن بهترند . ویل دورانت در کتاب خود «تاریخ تمدن » دریکی از بندهاِِی قانون مانو زن را چنین به تصویر می کشا ند: «زن سرچشمه ی بی آبرویی ، نزاع و زندگی خاکی است لذا از او حذز کن » . یا وقتی که شوهر فوت می کرد زن نیز می بایست خود را در آتش می انداخت تا فدای شوهرش شود. ویا مقام زن را در چین عصر کنفوسیوس اینچنین به تصویر می کشا ند . "پدر خانواده حق فروش زن و فرزندان وحتی کشتن آنها را نیز داشت و اصولاْ زن پس از مرگ شوهر برای نشان دادن وفاداری خود به شوهر محکوم به خودکشی می شد". فوشوان ، بانوی هنرمند و اندیشمند چین قدیم می گفت : «زن بودن چه غم انگیز است. در زمین چیزی به این کم بهایی نیست، وقتی دختری بدنیا می آید کسی شاد نمیشود و خانواده بر او ارجی نمی نهند» .

 زنان در روسیه ی قدیم نیز وضع خوبی نداشته اند ، آنچه ویل دورانت می نویسد چهرهِِ ی مظلومیت زن را بخوبی نشان می دهد : «پدر دختر به هنگام فرستادن او به خانه ی شوهر او را آهسته تازیانه میزند وپس ازآن تازیانه را بدست داماد میدهد تا بدین وسیله به او بفهماند که تنبیهات لازم از آن به بعد ، به دست کسی اجرا خواهد شد که جوانتر است . » در میان مصریان قدیم مرسوم بود که هر سا له برای زیاد شدن آب نیل ، دختری را چنان آرایش میکردند که انگار به خانه ی بخت می رود اما در نهایت بیرحمی و سنگدلی اورا به آب نیل می انداختند. این وضع تا زمان خلافت عمربن خطاب ادامه داشت اما با دمیده شدن روح اسلام در این سرزمین بساط این سنت خرافی برچیده شد . وضع زن در میان عربهای قبل از اسلام که گوی سبقت را از همه ربوده بودند دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست، که اِین لکه ی ننگ را با زنده بگورکردن دختران از پیشانی خود می زدودند .. اما وقتی که پرتوهای آفتاب وکرامت تمدن اسلامی بر زمین سرد و یخ زده عربستان تابیدن می گیرد از همان ابتدا دانه های امید در دل زمانه گرمی می گیرند و جوانه میزنند و رشد میکنند. این اسلام است که از همان ابتدا  نردبان ترقی ای میشود برای صعود ملکوتی زن تا آنجا که بهشت را در زیر پای خود می بیند . کرامتی که به زن در اسلام بخشیده شده است نه در قا لب آرزو و خیال ، بلکه واقعیتی است که اگر صفحات تاریخ اسلامی را از همان ابتدا تا به امروز ورق بزنیم با نمونه ها و واقعیتهای بیشماری از شخصیت بزرگداشته شده ی زن در اسلام برخورد می کنیم . در هرجا خداوند از انسان صحبت میکند با واژه هایی چون « ناس»، «بنی آدم» و «انسان»  اورا مورد خطاب قرار میدهد .که این اصطلاحات در قرآن309 بار تکرار شده اند. اینها واژه های عامی هستند که هیچ کدام از آنها به جنسیت خاصی اشاره ای ندارند ومعیار برتری را برای هر دو جنس در تقوا و پرهیزگاری میداند. «ان اکرمکم عندالله اتقکم » . پس می توان گفت که :

1-     خدای زن ومرد یکی است و هردو با توجه به عملکردشان ، نه جنسیتشان مشمول رحمت بی پایان او میگردند .

2-     خداوند در آیه ی  « یا ایها ا لناس اتقوا ربکم ا لذی خلقکم من نفس واحده»  ای مردم تقوای پروردگارتان را پیشه نمایید ، همان کسی که شما را از نفس واحدی  خلق کرد ،خداوند  خمیر مایه ی زن ومرد را یکی میداند و هردو را از نفس واحدی خلق کرده است .

 3- بر خلاف آنچه نزد یهودیان و مسیحیان شایع است که حوا، باعث شد آدم از درخت ممنوعه بخورد. قرآن این مسأله را اینگونه بیان می فرماید:    

"ولقد عهدنا ا لی آدم من قبل فنسی" وبه یقین پیش از این با آدم،پیمان بستیم ولی آن را فراموش کرد ودر جایی دیگر چنین می فرماید:«...و عصی آدم ربه فغوی»:«واینگونه آدم به پروردگارخود عصیان ورزید وبیراهه رفت» از ملاحظه آیات فوق متوجه می شویم که خداوند فراموشی را به آدم نسبت می دهد نه به حوا.

4- خداوند بزرگ در قرآن، همانطور که از مردان بزرگ یاد می کند از زنان بزرگ نیز صحبت به میان می آورد که از نمونه ی آنها مریم–آسیه همسر فرعون ، مادر موسی، خواهر موسی ، خوله بن ثعبله و...است.

4-در اسلام زن هم مانند مرد مورد مشورت قرار می گیرد . پیامبر با زنان مشورت کرده و حتی در زمان خلفاء راشدین عضو مجلس شوری بوده اند. به عنوان نمونه در صلح حدیبیه  پیامبر با همسرش ام سلمه مشورت می نماید وپس از آن پیمان نامه ی صلح را امضاء می کند .

5-اسلام زنان را نیز همچون مردان به کسب آگاهی وتخصص در تمامی زمینه های علوم فرا می خواند . به عنوان نمونه پیامبر ، عایشه را به عنوان مجتهد به مسلمانان معرفی می نماید،و می فرمایند :«خذوا نصف دینکم من حمیراء»:«نصف دینتان را از حمیراء (عایشه) بگیرید» ویا در جایی دیگرمی فرمایند :«طلب ا لعلم فریضه عی کل مسلم وا لمسلمه»:«آموختن دانش بر هر مرد وزن مسلمانی واجب است »

6- زن نیز مانند مرد در بیان عقیده آزاد است همچنانکه خداوند می فرماید: «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر» هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکارکند.

7-مسئولیتهای فردی و اجتماعی همچنان که متوجه مرد می شود برای زن نیز مطرح می باشد:«کل نفس بما کسبت رهینه»:«و هر کس در گرو دستاورد خویش است»

8-در نزدیکی خداوند به بندگان میان زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد:«إذاسألک عبادی عنی فانی قریب»:«هر گاه بندگان من از تو در باره ی من بپرسند(بگو) من نزدیکم ...»

9- زن و مرد هر دو می توانند در مسائل سیاسی مشارکت داشته باشند همچنانکه پیامبر در بیعت عقبه ی دوم از دو تن از زنان صحابی پیمان سیاسی می گیرد نمونه ی بارز این مشارکت، حضور ام المؤمنین عایشه و زینب در عرصه ی سیاست می باشد.

10- اسلام چنان منزلتی به زن می بخشد،که به اوحق انتقاد را در برابر حاکم میدهد. وقتی حضرت عمر می خواست سقفی را برای مهریه تعیین نماید زنی به نمایندگی از زنان در ملأ عام به خلیفه اعتراض می نماید چگونه می توانید برای مهریه،سقفی تعیین کنید در حالی که خدا و پیامبرخدا چنین سقفی را تعیین نکرده اند؟ حضرت عمر هم با کمال شهامت می فرمایند:" زنی راست گفت و عمر اشتباه کرد."یا اینکه زنی در بازار مدینه حضرت عمر را متوقف می کنند و او را اینچنین نصیحت می کند :«مواظب مردم فقیر و گرسنه باش،عدالت اجتماعی را رعایت کن، مردمی که از آنجا می گذشتند از اینکه زنی در اوج شجاعت در برابر خلیفه ی مسلمین، ایستاده و او را اندرز می دهد تعجب می کنند و می پرسند:چه کسی بود که شما را متوقف نموده و نصیحت می کرد فرمود :او کسی است که خداوند ندایش را شنید . آیه ی اول سوره ی مجادله را در شأن او نازل نمود .  بله ، این زن همان خوله بن ثعلبه صحابی پیامبر می باشد.

11- خداوند ، حق ما لکیت را برای زنان و مردان  به یک نسبت به رسمیت می شناسد ومی فرمایند: «للرجال نصیب مما کسبوا و للنساء و نصیب مما اکتسبن»:«برای مردان از آنچه (به اختیار )کسب کرده اند بهره ای است و برای زنان نیز از آنچه به اختیار کسب کرده اند بهره ای است»

12- پیامبر در آخرین لحظات حیات خود ، به مردان توصیه می نمودند که زنان را گرامی بدارند و می فرمودند:«استو صوا با لنساءخیرا»: وهمچنین خداوند خطاب به مردان  می فرمایند:«و عاشرو هن با لمعروف»:با زنان خوش رفتار باشید

13- در قرآن 57 بار کلمه ی رجال به معنای مردان آمده ،اما کلمه ی «نساء»و «امرأت» به معنای زنان 83 بار تکرار شده است. 

بعد از بررسی اجمالی وضع زن در تاریخ قبل از اسلام و ارتقائی که اسلام به زن بخشید و او را درجایگاه حقیقی خود قرار داد و فرمود :"«ا لنساء شقائق ا لرجال"»:   

این بحث ادامه دارد .....................................