در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

پارس دورة عظمت مادها و انقراض ایشان

پارس

I – دورة عظمت مادها و انقراض ایشان

منشأ این قوم – شاهان ایشان – پیمان خون ساردیس – انقراض دولت ماد

آیا مادها، که نقش مهمی در برانداختن دولت آشور داشته‌اند، ‌چگونه قومی بوده‌اند؟ پی بردن به اصل این قوم، بدون شک، امری است که رسیدن به آن دشوار است؛ تاریخ کتابی است که همیشه آدمی بایستی از وسط آغاز کند. نخستین اشارة به این قوم در کتیبه‌ای است که گزارش حملة شلمنصر سوم به سرزمین موسوم به پارسوا، در کوههای کردستان، (سال 837 ق م) بر آن ثبت شده؛ از اخبار چنان بر می‌آید که در این ناحیه بیست و هفت امیر و شاه، بر بیست و هفت ولایت کم جمعیت، حکومت می‌کرده‌اند؛ مردم این ولایتها را آمادها یا مادها می‌نامیده‌اند. مادها از نژاد هند و اروپایی به شمار می‌روند و محتمل است که در تاریخ هزار سال قبل از میلاد از کناره‌های دریای خزر به آسیای باختری آمده باشند. در زند اوستا، کتاب مقدس پارسیان، یادی از این زادگاه قدیمی می‌شود، و مانند بهشتی توصیف می‌شود: سرزمینی که آدمی جوانی خود را در آن گذرانده، مانند خود ایام جوانی، زیباست، به شرط اینکه شخص ناچار نباشد دوباره در آن سرزمین یا در آن ایام زندگی کند. چنان به نظر می‌رسد که مادها، در ضمن کوچ‌کردنهای خود،‌ از بخارا و سمرقند گذشته، و از این نواحی، رفته رفته، رو به جنوب سرازیر شده و پس از رسیدن به پارس، در آن سکونت اختیار کرده بودند. این قوم، در کوههایی که به عنوان جایگاه خود در ایران انتخاب کرده بودند، مس، آهن، سرب، سیم و زر، سنگ مرمر، و سنگهای گرانبها بدست آوردند. و چون قومی نیرومند بودند و زندگی ساده داشتند، به کشاورزی بر دشتها و دامنة تپه‌های منزلگاه خود پرداختند و زندگی آسوده‌ای برای خویش فراهم ساختند.

در اکباتان (یعنی محل تلاقی چند راه)، که در درة زیبایی قرار گرفته و آبی که از ذوب شدن برف کوهها به دست می‌آمد سبب حاصلخیزی آن بود، ‌نخستین شاه ایشان دیااکو پایتخت

اول خود را بنا نهاد و آن را با کاخی شاهانه، که بر شهر مسلط بود و نزدیک دو کیلومتر مربع وسعت داشت، آراست. بنا بر روایتی که در کتاب هرودوت آمده – ولی روایت دیگری آن را تأیید نمی‌کند – دیااکو از آنجا به قدرت رسید که به عدالت اشتهار یافته بود؛ و چون به قدرتی که می‌خواست رسید، به استبداد و خودکامگی پرداخت. یکی از فرمانهای وی آن بود که «هیچ کس به حضور شاه بار داده نشود،‌ و مردم تنها به وسیلة پیام‌آورانی مطالب خود را به عرض او برسانند؛ دیگر آنکه کسی حق خندیدن یا آب دهان بر زمین انداختن در برابر شاه را ندارد. هدف وی از مقرر داشتن این تشریفات برای شخص خود… آن بود که مردم،‌ که از دیدن وی محروم بودند، طبیعت او را از طبیعت خود جدا بدانند». مردم قانع ماد، که زندگی طبیعی داشتند، با پیشوایی این شاه نیرومند شدند؛ و بنا بر تأثیر عادت و محیط زندگی خویش،‌ جنگ آزمودگی و تحمل بر سختیهای جنگ پیدا کردند، و به صورت خطری درآمدند که پیوسته دولت آشور را تهدید می‌کرد. دولت آشور بارها بر سرزمین ماد حمله کرده،‌ هر بار چنان پنداشته بود که ماد چنان شکست خورده که دیگر یارای برابری با آن را ندارد، ولی بعدها معلوم شده بود که مردم این سرزمین از مبارزه برای بدست آوردن آزادی خسته نمی‌شوند. بزرگترین پادشاه ماد، هووخشتره، توانست، با ویران کردن شهر نینوا، به این کشمکشها پایان بخشد. این پیروزی، خود، محرک وی شد که لشکریانش را در آسیای باختری پیش براند و به دروازه‌های ساردیس برسد؛ و اگر کسوفی واقع نمی‌شد، هرگز از آنجا باز نمی‌گشت. دو پیشوا، که با یکدیگر در حال جنگ بودند، هر دو این پیشامد آسمانی را نذیر آسمانی پنداشتند و با یکدیگر پیمان صلحی بستند، و برای استواری آن جرعه‌ای از خون یکدیگر نوشیدند. هووخشتره،‌ سال بعد از این حادثه، از دنیا رفت؛ این پس از آن بود که در زمان پادشاهی خود کشور ماد را، از صورت ایالت تحت تصرف کشور دیگری، به صورت امپراطوری بزرگی درآورد که آشور و ماد و پارس را شامل بود. یک نسل پس از وی امپراطوری برچیده شد.

این دولت مستعجل فرصتی پیدا نکرد که بتواند در بنای مدنیت سهم بزرگی داشته باشد؛ تنها کاری که کرد آن بود که راه را برای فرهنگ و تمدن پارس باز و هموار ساخت. پارسیها زبان آریایی،‌ و الفبای سی و شش حرفی خود را از مردم ماد گرفتند، و همین مادها سبب آن بودند که پارسیها، به جای لوح گلی، کاغذ پوستی و قلم برای نوشتن به کار بردندو به استعمال ستونهای فراوان در ساختمان توجه کردند. قانون اخلاقی پارسیها – که در زمان صلح صمیمانه به کشاورزی بپردازند، و در جنگ متهور و بی‌باک باشند -، و نیز مذهب زردشتی ایشان و اعتقاد به اهورمزدا و اهریمن و سازمان پدرشاهی، یا تسلط پدر در خانواده، و تعدد زوجات و مقداری قوانین دیگر پارس – که از شدت شباهت با قوانین ماد سبب آن شده است که در این آیة کتاب دانیال: «تا موافق شریعت مادیان و پارسیانی که منسوخ نمی‌شود» ذکر آنها با هم بیاید – همه ریشة مادی دارد. از ادبیات و هنر این قوم یک پاره سنگ یا یک نامه هم بر جای

نمانده است.

انقراض دولت ماد بسیار سریعتر از تشکیل آن صورت گرفت. اژدهاک یا ایشتوویگو، که به جای پدر خود هووخشتره به تخت سلطنت نشست، یک بار دیگر این حقیقت را اثبات کرد که حکومت سلطنتی همچون بازی قماری است، و در وراثت سلطنت، هوشمندی مفرط و جنون، متحد نزدیک به یکدیگر به شمار می‌روند. این شاه براحتی بر تخت سلطنتی که به میراث برده بود نشست، و به عیش و نوش و لذت بردن از آنچه نصیب وی شده بود پرداخت. مردم نیز، به تقلید از او، از پیروی دستورهای اخلاقی خشک و روش زندگی ساده و خشنی که داشتند دست برداشتند و رفته رفته آنها را فراموش کردند؛ ثروت به اندازه‌ای ناگهانی به چنگ ایشان افتاده بود که فرصت بهره‌برداری عاقلانه از آن را نداشتند. مردم طبقات بالای اجتماع بندة مد و زندگی تجملی شده بودند؛ مردانشان شلوارهای قلابدوزی شده می‌پوشیدند،‌ و زنان خود را با غازه و جواهر می‌آراستند؛ حتی زین و برگ اسبان را نیز با طلا زینت می‌دادند. قوم ساده‌ای که پیش از آن از راه چوپانی زندگی می‌کردند، و از سوار شدن بر ارابه‌های خشکی که چرخهاشان جز گرده‌های ناهموار بریده شده از تنة درختان نبود لذت می‌بردند، اکنون کارشان آن بود که بر ارابه‌های گرانبها سوار شوند، و از مجلس جشنی به مجلس دیگر بروند. نخستین شاهان ایشان به دادگستری بر خود می‌بالیدند، ولی ایشتوویگو، که روزی نسبت به هارپاگ خشمناک شده بود، دستور داد از تن بی‌سر و دست فرزند او خوراکی فراهم آوردند و پدر را مجبور کردند که گوشت تن فرزندش را بخورد. هارپاگ فرمان را اجرا کرد و گفت هر چه شاه امر فرماید مایة شادی او می‌شود؛ ولی کینه را دردل خود نگاه داشت و بعدها به کمک کوروش برخاست تا ایشتوویگو را خلع کند. کوروش جوان، فرماندار ولایت انشان (شامل خوزستان و بختیاری)، که در فرمان مادیان بود، علیه شاه زن صفت و ستمگر اکباتان قیام کرد؛ خود مادها از پیروزی وی بر این مردم خودکامه شاد شدند و به شاهی او خشنودی نمودند: و تقریباً هیچ کس با او از در مخالفت در نیامد. تنها یک جنگ کافی بود تا دولت فرمانروای ماد و حاکم بر پارس (ایران) به صورت فرمانبردار یک فرد پارسی درآید؛ پس از آن، دولت پارس رفته رفته کارش به جایی رسید که تمام خاور نزدیک را به زیر فرمان خود درآورد.

نظرات 10 + ارسال نظر
kamijoni=2khijoni دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:31 ب.ظ http://www.kamijon-2khtarkosh.blogfa.com

آپمو حتما بخون...به خاطر خودت میگم
آپمو حتما بخون...به خاطر خودت میگم
kamijoni-_-_-_-_-_-_-_2khijoni
betereki -_-_-_-_-_-_- 2khijoni
[نیشخند][نیشخند][نیشخند][نیشخند][نیشخند][نیشخند]
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
همه پولدار شدن جا نمونی..ترکونده آپه.بدو
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
همه پولدار شدن جا نمونی..ترکونده آپه.بدو
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
همه پولدار شدن جا نمونی..ترکونده آپه.بدو
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
همه پولدار شدن جا نمونی..ترکونده آپه.بدو
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
همه پولدار شدن جا نمونی..ترکونده آپه.بدو
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
همه پولدار شدن جا نمونی..ترکونده آپه.بدو
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
همه پولدار شدن جا نمونی..ترکونده آپه.بدو
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
♥ [بوسه] ♥
kamijoni-_-_-_-_-_-_-_2khijoni
betereki -_-_-_-_-_-_- 2khijoni
[نیشخند][نیشخند][نیشخند][نیشخند][نیشخند][نیشخند]

مسعود دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:18 ب.ظ http://masoudzerehizade.blogfa

سلام استفاده بردم
منتها خیلی ریزبود چشمو اذیت میکرد لطفا فونت رو بزرگتر کنید
مرسی

محمدآراسته دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:42 ب.ظ http://m-arasteh.blogfa.com/

بانام خداوسلام
هم سنگارعزیزخوشهالم مطلب بسیارتاریخی وباارزشی را اازصفحات تاریخ ایران انتخاب نموده ئی درصفحات کتاب تاریخ بسیارپادشاهان وقهرمانان سرگردانندومیکشندوکشته میشوندوتاریخ ساری وجاری ست زمان میگذردولی مکان هست
انشالله چون تاریخ است مطالعه میکنیم وبه جواب مبادرت
برای عرض ادب واحترام زودآمدیم
درکنارشماهستیم

محمود-سوئد دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ب.ظ http://soed-jonob.blogfa.com

سلام محمد عزیز مطلب تاریخی ات را خوندم آموزنده بود. موفق باشین

ارادتمند

محمود

ابوعمار دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:01 ب.ظ http://majd21.blogfa.com

ممنون از نظرتان .
مطلب زیبا و مهم و تاریخی است.
موفق باشید

رحمتی سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:27 ب.ظ http://m-rahmati.blogfa.com

با سلام حضور شما استاد عزیز:

ساکنین کشور کهن سال ایران چه در ایام باستان وچه بعد از اسلام
خدمات مهمی به تمدن بشر کرده ودر قرون متمادی ایرانیان علمدار علم ومعرفت و حامیان ادب و صنعت بوده اند که با مروری بر تاریخ میتوان این حقیقت را در یافت

اما استاد از اینکه گه گاهی به ما سر میزنید تشکر

در مورد فونت وبلاگتان اگر از رنگ سفید استفاده کنید به نظر بنده دید بهتری خواهد داشت
سربلند باشید

مدیریت خبرگزاری سیریک پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:44 ب.ظ http://www.sirik.net

خبرگزاری سیریک ضمن عرض خسته نباشید به شما همکار گرامی
با افتخار اعلام می دارد خبرگزاری سیریک با کادر مدیریتی توانمند آخرین خبرها و رخدادهای منطقه مکران رابه اطلاع همه شهروندان عزیز قرار خواهد داشت.
لذا از شما همکار گرامی تقاضا میشود جهت اطلاع عموم خبرایجاد خبرگزاری سیریک رادروبلاگ وزین تان که از وبلاگ های مطرح کشورمی باشد قرار دهید.
پیشاپیش ازهمکاری شما سپاسگزاریم

ندای قران چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:40 ق.ظ http://www.tahrui.blogsky.com

وقتی که ابلیس به زمین هبوط کرد، گفت : پروردگارا مرا به زمین آوردی و مرا از درگاه خودت راندی .

پس برایم خانه ای مقرر فرما ؟ خداوند فرمود : حمام خانه ی تو .

عرض کرد : بایم انجمنی مقرر فرما ؟ خداوند فرمود : بازارهه و گذرها .

عرض کرد : برایم طعامی مقرر فرما؟ خداوند فرمود: طعام تو طعامی که نام خدا بر آن یاد نشود.

عرض کرد: برایم نوشیدنی مقرر کن ؟ خداوند فرمود: هرگونه سکر آورو هرچی که مستکر باشد(مخدرات ،شراب ، چرس و...)

عرض کرد: مؤذنی مقرر کن؟ خداوند فرمود: نی و آواز.

عرض کرد ک برایم قرآنی مقرر فرما؟ خداوند فرمود: شعر(اشعاری که در آن شهوت و عرایض مبتذل باشد)
عرض کرد: برایم نوشته ای قرار ده؟ خداوند فرمود: خط و خال(خالکوبی که بربدنها می کوبندو آرایشی که زنان بر دست می کشند/ نگاربسته/)
عرض کرد: برایم سخنی مقرر فرما؟ خداوند فرمود: دروغ.

عرض کرد : برایم دامهایی مقرر فرما؟ خداوند فرمود: زنها را وسیله ی صید و به دام اناختن مردم قرار ده.

محبان فاروق

بارالها ما از شر شیطان به توپناه میبریم؛؛؛؛؛؛
ممنون از حضورتان واقعا کلبه ی مارا نور
باران نمودیید:::::
موفق باشید......

محمدآراسته جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:58 ب.ظ http://m-arasteh.blogfa.com/

باسلام خدمت استادهمراه دروبلاک آزادی واندیشه

یادی ازفقیرفقراکرده بودی
آمده بودی وقتی که درسفربودم چندروزی نبودم
مطالب زیبای شماراخواندم
شمااستاددوست داشتنی هستید

درخور شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:58 ق.ظ http://khalildarkhord.blogfa.com

سربلند باشی بزرگوار

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد