جامعه ی ما آکنده از بار اطلاعاتی سنگین است و ابزاری چون تلویزیون، رادیو، اینترنت، تبلیغات، پست الکترونیک و تلفن همراه همگی بر این سنگینی میافزایند. از سوی دیگر شکل زندگی در عصر حاضر بویژه در جوامع شهری ناگزیر توام با سر و صداها، ترافیک، شلوغیها و انبوهی از کارهای الزامآور روزمره است که قطعا تمام این فاکتورها افزایش استرس و سلب آرامش انسانها را موجب می شود...
محققان و روانشناسان در سالهای اخیر تلاش کردهاند به شیوههای مختلف که متداول ترین آنها انتشار اخبار، مقالات و توصیههای بهداشتی است به مردم در حفظ آرامش در میان این همهمه و آشفتگی یاری برسانند. به اعتقاد آنها دسترسی و مطالعه این منابع هرازگاهی میتواند ما را به یاد نیاز اصلی مان به آرامش بیاندازد و حتی دقایقی از این زندگی پرمشغله جدا سازد. در این رابطه "استیو موریل" کارشناس و نویسنده مقاله ای در روزنامه "دیلی مدیتیشن و دیلی لایف" روشهایی را برای کسب آرامش در زندگی عنوان کرده که به شرح زیر آنها را ذکر می کنیم :
حداقل روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمیتوان سکوت کرد. بلکه باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. روزی یک ساعت در اتاقی تنها بمانید و حتی اگر لازم شد در را روی خود ببندید.
هیچگاه جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید این کار باعث تخلیه تنشهایتان شده و به شما آرامش میدهد.
وقتی احساس میکنید که سرتان پر از فکرهای جورواجور منفی است با قدم زدن آنها را پاک کنید.
افراد آرام به خود میگویند که برای تغییر گذشته کاری نمیتوان کرد، آنگاه از تفکر به آینده و ادامه زندگی لذت میبرند.
آرامش را از کودکان بیاموزید. آنها در همان لحظهای هستند که زندگی میکنند و لذت میبرند.
اگر نمیتوانید دیگران را ببخشید بدانید که افکار خشمگین همواره شما را با این افراد مرتبط خواهد کرد. اما شاد کردن دیگران باعث آرامش میشود.
هر چه اکسیژن بیشتری به شما برسد آرامتر خواهید شد. بنابراین خوب است که در محل کار یا خانه خود گیاهانی را نگهداری کنید.
سعی کنید از چیزی که هستید راضی باشید در این صورت احساس آرامش بیشتری میکنید.
با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده احساس آرامش را به جمع منتقل کنید.
با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.
مهم نیست که با شما مودبانه برخورد شود یا نه بلکه برخورد محترمانه شما باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در شما خواهد شد.
سرعت حرکت شما با احساستان رابطه مستقیمی دارد. آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام کنید. طولی نمیکشد که آرام خواهید شد.
گاهی میتوانید برای رسیدن به آرامش دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید. سپس بیشتر وقت آنها را به یاد آورید و درباره شان فکر کنید و لذت ببرید.
آهسته غذا خوردن و جویدن باعث تجدید توان فکری و احساس آرامش خواهد شد.
هرچند وقت یکبار ساعت خود را باز کنید تا خود را از فشار زمان نجات دهید. همچنین درآوردن کفشها به کاهش فشار عصبی کمک میکند.
برای تاثیر بیشتر و رسیدن به آرامش در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.
تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید. اینکار به خودی خود ضربان قلب و تنفس را آرام میکند.
احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.
یکی از مهم ترین مهارتها در آرام بودن، فکر نکردن به مسایل کوچک است. دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.
شاد کردن دیگران، موجب آرامش میشود. نمیدانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه بدهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست.
اگر میدانستید که: "سیگار کشیدن + ورزش نکردن = استرس، اضطراب و حذف آرامش"، هرگز سیگار نمیکشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمیانداختید.
راحتی یکی از عناصر مهم آرامش است. دمای مناسب، صندلی، لباس و کفش راحت این امکان را برای شما فراهم میکند. پوشیدن لباس های گشاد و راحت باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش میشود.
اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از با افتخارترین روشهای رسیدن به آرامش خاطر رسیدهاید. اگر از خدا دور افتادهاید، اکنون وقت آشتی است. داشتن یک تکیه گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش میشود
فکر و هنر در ولایتهای خاوری اسلام
11-450 هـ ق (632-1058م)
I – دانشوری
به طوری که از احادیث نبوی معلوم میشود، پیامبر مردم را در طلب علم تشویق میکرد و این کار را محترم میداشت، و از این جهت با اغلب مصلحان دینی تفاوت داشت. گفته بود: «هر که به راهی رود که علمی جوید، خدا برای وی راهی به سوی بهشت بگشاید … مرکب عالمان دانا را با خون شهیدان وزن کنند و مرکب عالمان از خون شهیدان برتر باشد.» ارتباط مسلمین با فرهنگ یونانی دیار شام حس رقابت علمی یونان را در ایشان برانگیخت، و چیزی نگذشت که در قلمرو اسلام دانشور و شاعر مقامی ممتاز به دست آوردند.
آغاز تعلیم اطفال از آن وقت بود که سخن توانستند گفت؛ از همان وقت که شهادتین را به آنها یاد میدادند. در شش سالگی بعضی برده زادگان، عدهای از دختران، و همة پسران را، به جز پسران اغنیا که معلمان خصوصی داشتند، به مدرسة ابتدایی میبردند که معمولا در یکی از مساجد و احیاناً در مجاورت یک چشمة عمومی در هوای آزاد بود. تعلیم در این گونه مدرسهها معمولا رایگان بود، یا دستمزد آن چنان ناچیز بود که همة مردم قادر به پرداخت آن بودند. معلم از پدر طفل مبلغی میگرفت که بیشتر از دو ریال در هفته نبود؛ باقی مخارج را مردم نیکوکار میپرداختند. برنامة تعلیم بسیار ساده بود: تعلیم نماز بود و قرائت قرآن و حفظ آیات و آشنایی با مقررات دینی وقصهها و مبادی اخلاقی و شریعت که در قرآن هست. نوشتن و حساب را برای مرحلة بالاتر گذاشته بودند، شاید از این جهت که نوشتن در مشرق زمین هنری است که محتاج تمرین مخصوص است. به علاوه، به طوری که مسلمانان میگفتند، نویسنده را همه جا میشود یافت. هر روز قسمت کمی از قرآن را به خاطر میسپردند، آنگاه به صدای بلند میخواندند. هدف همة متعلمان این بود که تمام قرآن را به خاطر سپارند؛ اگر موفق میشدند، عنوان حافظ مییافتند و منزلتی برجسته داشتند. به نظر مسلمانان کسی که نوشتن و
ادامه مطلب ...با سلام خدمت دوستان عزیز وهمراهان همیشگی سایت آزادی واندیشه .
چند مدت بیش ایملی بدستم رسید وحاوی مطالب زیبایی بود تصمیم گرفتم که آنرا درسایت
به نمایش بگذارم تا دوستان عزیز هم از نکات مفید آن بهره مند گردند .
گاهی لیوان را زمین بگذار!
استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:
به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
شاگردان جواب دادند:
50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم
استاد گفت:
من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید:
خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد..
حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.
اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.
اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.
اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!
دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری
زندگی همین است!